گم شدن مگي
بعد از مدتها يعني يك هفته قبل از تولدم از والدينم خواستم برايم سگ بخرند بابام مخالف بود اما مامان بهم قول داده بود تا بابا را راضي كنه بالاخره بابا راضي شد ولي به يك شرط واون اينكه نگهداريش با خودم باشه ومن قبول كردم وسگ را خريدم واسم آن را مگي گذاشتم مگي مشكي رنگ بود بهش انس گرفته بودم كه بعد از يك ماه درحياط خونه خالم باز موند ومگي براي هميشه رفت وقتي بابام برگشت گفت :هستي مگي كجاست من جواب دادم همينجا خوابيده مگي باباي من راهم دوست داشت بابام صداش زد وسوت كشيد ولي مگي نبود وديگه برنگشت آرزو ميكنم هرجا است به خوبي زندگي كند.ياد مگي از دل من هيچ وقت بيرون نميرود.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی